صد و هفتاد و یکمین شهد صلوات شهرستان شوش برگزار شد
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 819
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 9

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 49
:: باردید دیروز : 68
:: بازدید هفته : 49
:: بازدید ماه : 8082
:: بازدید سال : 20771
:: بازدید کلی : 297909
نویسنده : عباس کرم الهی
سه شنبه 10 دی 1398

تهیه و تنظیم ـ عباس کرم الهی

عکس ـ اسماعیل آل کثیر

صد و هفتاد و یکمین آیین شهد صلوات مجمع اهل بیت شهرستان شوش با حضور جمعی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس ؛ مدافعان حرم و جوانان انقلابی در منزل برادران شهید  «غضنفر و مهدی میرولی» با تلاوت آیاتی از قرآن کریم توسط جاسم نیسی از شهرستان اهواز  برگزار شد .

به گزارش شوش نیوز ؛ ساعت 20 یکشنبه 8 دیماه1398 به همت مجمع اهل بیت و با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان شوش و مدیریت ایثارگران تیپ تکاور حضرت مهدی(عج) نیروی زمینی سپاه ، با سخنرانی حجت الاسلام شیخ علی هاشمی برگزار شد .

وی با تشکر از مجمع اهل بیت که از ایشان به عنوان سخنران دعوت کرده سخنان خود را آغاز نمود و گفت : فی نفسه هر وقت در این مراسم حضور می یابم ابتدا به ساکن اول خودم از این آیین معنوی و فرهنگی استفاده می کنم و در این دقایقی که در محضر شما بزرگواران ، یادگاران هشت سال دفاع مقدس هستم یک معنویت بسیار بالایی حس می کنم ، این جلسه هم «قرآنی» است و هم «تکریم از خانواده ی شهداست» آن هم با «ذکر صلوات بر محمد و آل محمد» برای شادی روح شهدایی که افتخار فرد فرد ما ایرانیان هستند ؛ بی شک این را ما نمی گوییم بلکه علما می گویند در چنین جلساتی امشب توی آسمان ها همه ی منطقه را فرا می گیرد ؛ هیچ جای شکی نیست ، چون همانطور که گفتم محفل هم قرآنی است و هم برای شهید است و اینها اهمیت جلسه را صد چندان می کند خصوصا این جلسه که با شب حماسه ی غرور آفرین 9 دی تقارن پیدا کرده است .ان شاءالله خداوند متعال ما را به یک فیض کامل برساند .

شیخ علی هاشمی با اشاره به وصیتنامه ی شهدا خاطر نشان نمود : به وصیتنامه ی شهدا نگاه می کردم خصوصا وصیتنامه ی این دو برادر شهید مجلس به نام چند تا نکته ی بارز را دیدم 1 ) اتکا به ولایت فقیه و رهبری ؛ یک ابتدا خیلی محکم و پر رنگ 2) اتکا در شرکت در مجالسی که در مساجد برگزار می شود ،آن هم چنین مجالسی ، البته چنین مجالس در آن مقطعی زمانی نبوده اما وقتی می گویم در چنین مجالسی منظورم جلساتی است که انسان را به معرفت و آگاهی به مسائل روز نزدیک می کند و شما در واقع دارید هم وصیتنامه ی شهدا را انجام داده و عمل می کنید و فردا هم که روز بصیرت و میثاق با ولایت است و این شهدا باعث شدند که چشمان ما باز شوند ؛ چون در برخی از مواقع چشمهای ما بعضی از مسائل را نمی بیند ولی وقتی وارد این جلسه می شوید خداوند به شما یک چشم بینا و یک بصیرت خاص می دهد کما این که این مسئله را به شهدا عنایت نمود .

وی با اشاره به روایتی از امام صادق(ع) خاطر نشان نمود : امام صادق(ع) در روایتی می فرماید : دو ملک و فرشته داشتند از آسمان فرود می آمدند ؛  یکی از این فرشته ها به دیگری گفت : شما برای چه به زمین آمده ای ، مأموریت شما چیست ؟ در پاسخ فرمود « من می روم فلان دریا ؛ فلان ستمگر هوس فلان کار را کرده است و آن طرف تر صیادی قصد صید ماهی دارد  ؛ من می خواهم بروم ماهی ها را به طرف این آن صیاد سوق بدهم تا آن را صید کند و از این طریق این ماهی به آن ستمگر برسد که این ستگر هیچ بهانه ای در این دنیا نداشته باشد» و این فرشته به آن یکی گفت : «حالا شما بگو مأموریت تو چیه؟ » در پاسخ فرمود : « من می روم دنبال یک عابدی ، یک انسان شب زنده داری که همه ی روز و شبش عبادت است ؛ الان دم افطار یک غذایی برای او مهیا شده است می خواهم ظرف غذای او را بشکنم » گفت : «واقعا مأموریت شما خیلی سخت است .»

وی افزود : آن ملکه فرمود : « با این کار من مأموریت دارم معیار ایمان این عابد را بسنجم ، تا مشخص شود چقدر ایمانش قوی است ـ با این کاری که ما انجام می دهیم آیا بر آن ایمانی که ادعا می کند پایبند هست یا نه؟» خداوند در هر زمینه و در حال بندگان خود را امتحان می کند ؛ به نظر خودم بعد از 40 سال انقلاب درمرحله ی خیلی حساسی به سر می بریم ، دشمن تا دندان مسلح است ؛ به هر طرف که نگاه می کنی دشمن وجود دارد ؛ شاید خداوند در این برهه از زندگی و برهه ی زمانی می خواهد معیار و میزان ایمان ما را مشخص کند ، تا چقدر ما پیرو ولی فقیه هستیم و تا کجا پیرو امام جامعه هستیم ؟ مشکلات در قرن های مختلف خصوصا برای شیعیان وجود داشته است  اما وقتی انسان اعتقاد به این  داشته باشد که امام زمان(عج) وجود دارد و در فقط از چشمان ما غایب است  شاید این ارتباط ما با امام زمان(عج) به مویی بند باشد اما مطمئن باشید این مو تا ظهورش اصلا قطع نمی شود .

حجت الاسلام شیخ علی هاشمی در ادامه یادآور شد : قرآن در آیه ی 4 از سوره ی قدر  می فرماید : « تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ /// در این شب فرشتگان و روح (یعنی جبرئیل) به اذن خدا (بر مقام ولایت نبی و امام عصر (عج)) از هر فرمان و دستور الهی نازل می‌شوند (و سرنوشت و مقدرات خلق را نازل می‌گردانند). »همانطور که خداوند در جنگ های صدر اسلام به کمک و یاری پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) آمد ؛ کما این که ما در همین پیروزی انقلاب اسلامی خود دیدیم مثلا همین جریان طبس ؛ هیچ کس فکرش را هم نمی کرد ؛ اگر انسان بنشیند و فکر بکند که چطور شد که آمریکا به قصد براندازی انقلاب حمله کرد اما چه شد در حالی که به راحتی می توانست به اهدافش برسد ولی یهویی گرفتار طوفان شن شد ؛ غیر از حمایت و یاری و مد خداوند چه کسی می تواند چنین معجزه ای داشته باشد و از انقلاب نوپا حمایت کند ؟ حتی حضرت امام خمینی(ره) این معجزه را به چشم خودش دید و این را ابراز نمود ، اگر خدا نخواهد آیا کاری انجام می شود ؟ بله قبول دارم این روزها مشکلات زیادی وجود دارد.

وی در ادامه به داستان حضرت ایوب اشاره کرد و تصریح نمود : جریان حضرت ایوب  و حضرت موسی(ع) هر دو عبرت آموز هستند که ابتدا به جریان حضرت ایوب می پردازم ؛ از امام صادق(ع) آمده ست که ابو بصیر گفت: از آن جناب پرسیدم گرفتاری هایی که خدای تعالی ایوب(ع) رادر دنیا به آنها مبتلا کرد چه بود؟، و چرا مبتلایش کرد؟در جوابم فرمود: «خدای تعالی نعمتی به ایوب ارزانی داشت، و ایوب(ع)همواره شکر آن را به جای می آورد، و در آن تاریخ شیطان هنوز از آسمان ها ممنوع نشده بود و تا زیر عرش بالا می رفت.روزی از آسمان متوجه شکر ایوب شد و به وی حسد ورزیده عرضه داشت: پروردگارا!ایوب شکر این نعمت که تو به وی ارزانی داشته ای به جای نیاورده، زیرا هر جور که بخواهد شکر این نعمت را بگذارد، بازبا نعمت تو بوده، از دنیایی که تو به وی داده ای انفاق کرده، شاهدش هم این است که: اگردنیا را از او بگیری خواهی دید که دیگر شکر آن نعمت را نخواهد گذاشت.پس مرا بر دنیای او مسلط بفرما تا همه را از دستش بگیرم، آن وقت خواهی دید چگونه لب از شکر فرو می بندد،و دیگر عملی از باب شکر انجام نمی دهد.از ناحیه ی عرش به وی خطاب شد که من تو را برمال و اولاد او مسلط کردم، هر چه می خواهی بکن.

حجت الاسلام شیخ علی هاشمی در تکمیل سخنان خود اظهار نمود : امام سپس فرمود:«  ابلیس از آسمان سرازیر شد، چیزی نگذشت که تمام اموال و اولاد ایوب از بین رفتند، ولی به جای این که ایوب از شکر بازایستد، شکر بیشتری کرد، و حمد خدا زیاده بگفت.»ابلیس به خدای تعالی عرضه داشت: حال مرا بر زراعتش مسلط گردان.خدای تعالی فرمود: مسلطت کردم.ابلیس با همه شیطان های زیر فرمانش بیامد، و به زراعت ایوب بدمیدند، همه طعمه حریق گشت.باز دیدند که شکر و حمد ایوب زیادت یافت.عرضه داشت: پروردگارا مرا بر گوسفندانش مسلط کن تا همه را هلاک سازم، خدای تعالی مسلطش کرد.گوسفندان هم که از بین رفتند باز شکر و حمد ایوب بیشتر شد. ابلیس عرضه داشت: خدایا مرا بر بدنش مسلط کن، فرموده مسلط کردم که در بدن اوبه جز عقل و دو دیدگانش، هر تصرفی بخواهی بکنی.ابلیس بر بدن ایوب بدمید و سراپایش زخم و جراحت شد.مدتی طولانی بدین حال بماند، در همه مدت گرم شکر خدا و حمد اوبود، حتی از طول مدت جراحات کرم در زخمهایش افتاد، و او از شکر و حمد خدا بازنمی ایستاد، حتی اگر یکی از کرمها از بدنش می افتاد، آن را به جای خودش برمی گردانید،و می گفت به همانجایی برگرد که خدا از آنجا تو را آفرید.این بار بوی تعفن به بدنش افتاد، ومردم قریه از بوی او متاذی شده، او را به خارج قریه بردند و در مزبله ای افکندند. در این میان خدمتی که از همسر او  که نامش«رحمت»دختر افراییم فرزند یوسف بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم(ع)بودسرزد این که دست به کار گدایی زده، هر چه از مردم صدقه می گرفت نزد ایوب می آورد، و از این راه از او پرستاری و پذیرایی می کرد. امام سپس فرمود: «چون مدت بلا بر ایوب به درازا کشیده شد، و ابلیس صبر او را بدید، نزد عده ای از اصحاب ایوب که راهبان بودند، و در کوه ها زندگی می کردند برفت، و به ایشان گفت: بیایید مرا به نزد این بنده مبتلا ببرید، احوالی از او بپرسیم، و عیادتی از او بکنیم.اصحاب بر قاطرانی سفید سوار شده، نزد ایوب شدند، همین که به نزدیکی وی رسیدند، قاطران از بوی تعفن آن جناب نفرت کرده، رمیدند.بعضی از آنان به یکدیگر نگریسته آنگاه پیاده به نزدش شدند، و در میان آنان جوانی نورس بود.همگی نزد آن جناب نشسته عرضه داشتند: خوبست به ما بگویی که چه گناهی مرتکب شدی؟شاید ما از خدا آمرزش آن را مسالت کنیم، و ماگمان می کنیم این بلایی که تو بدان مبتلا شده ای، و احدی به چنین بلایی مبتلا نشده، به خاطر امری است که تو تاکنون از ما پوشیده می داری. ایوب(ع)گفت: به مقربان پروردگارم سوگند که خود او می داند تاکنون هیچ طعامی نخورده ام، مگر آنکه یتیم و یا ضعیفی با من بوده، و از آن طعام خورده است، و برسر هیچ دو راهی که هر دو طاعت خدا بود قرار نگرفته ام، مگر آن که آن راهی را انتخاب کرده ام که طاعت خدا در آن سخت تر و بر بدنم گرانبارتر بوده است.از بین اصحاب آن جوان نورس رو به سایرین کرد و گفت: وای بر شما آیا مردی را که پیغمبر خداست سرزنش کردیدتا مجبور شد از عبادتهایش که تاکنون پوشیده می داشته پرده بردارد، و نزد شما اظهار کند؟!

حجت الاسلام شیخ علی هاشمی در ادامه اظهار داشت : ایوب در اینجا متوجه پروردگارش شد، و عرضه داشت: «پروردگارا اگر روزی درمحکمه ی عدل تو راه یابم، و قرار شود که نسبت به خودم اقامه ی حجت کنم، آن وقت همه حرف ها و درد دلهایم را فاش می گویم. »ناگهان متوجه ابری شد که تا بالای سرش بالا آمد، و از آن ابر صدایی برخاست:« ای ایوب تو هم اکنون در برابر محکمه ی منی، حجت های خود را بیاور که من اینک به تو نزدیکم هرچند که همیشه نزدیک بوده ام.» ایوب(ع)عرضه داشت: پروردگارا!تو می دانی که هیچگاه دو امر برایم پیش نیامد که هر دو اطاعت تو باشد و یکی از دیگری دشوارتر، مگر آن که من آن اطاعت دشوارتر را انتخاب کرده ام، پروردگارا آیا تو را حمد و شکر نگفتم؟و یا تسبیحت نکردم که این چنین مبتلا شدم؟! بار دیگر از ابر صدا برخاست، صدایی که با ده هزار زبان سخن می گفت، بدین مضمون که «ای ایوب!چه کسی تو را به این پایه از بندگی خدا رسانید؟در حالی که سایرمردم از آن غافل و محرومند؟چه کسی زبان تو را به حمد و تسبیح و تکبیر خدا جاری ساخت، در حالی که سایر مردم از آن غافلند.ای ایوب!آیا بر خدا منت می نهی، به چیزی که خودمنت خداست بر تو؟»امام می فرماید: در اینجا ایوب مشتی خاک برداشت و در دهان خودریخت، و عرضه داشت: پروردگارا منت همگی از تو است و تو بودی که مرا توفیق بندگی دادی. پس خدای عز و جل فرشته ای بر او نازل کرد، و آن فرشته با پای خود زمین را خراشی داد، و چشمه آبی جاری شد، و ایوب را با آن آب بشست، و تمامی زخم هایش بهبودی یافته دارای بدنی شاداب تر و زیباتر از حد تصور شد، و خدا پیرامونش باغی سبز و خرم برویانید، واهل و مالش و فرزندانش و زراعتش را به وی برگردانید، و آن فرشته را مونسش کرد تا با اوبنشیند و گفتگو کند.

وی افزود : حال شما بگویید ما می توانیم ایمان خود را با حضرت ایوب مقایسه کنیم ؟شاید شما این تصور را داشته باشید که حضرت ایوب معصوم بوده است ؛ خیر جز معصومین نیست ، ما قرار است برسیم به انبیا ولی قرار نیست که در جا بزنیم ، ما قرار است از این داستان ها درس بگیریم و در این دنیا قرار است امتحان پس بدهیم .

حجت الاسلام شیخ علی هاشمی در ادامه ی داستان حضرت ایوب گفت : در این میان همسرش از راه رسید، در حالی که پاره نانی همراه داشت، از دور نظر به مزبله ایوب افکند، دید وضع آن محل دگرگون شده و به جای یک نفر دو نفر در آنجانشسته اند، از همان دور بگریست که ای ایوب چه بر سرت آمد و تو را کجا بردند؟ایوب صدازد، این منم، نزدیک بیا، همسرش نزدیک آمد، و چون او را دید که خدا همه چیز را به اوبرگردانیده، به سجده شکر افتاد.در سجده نظر ایوب به گیسوان همسرش افتاد که بریده شده،و جریان از این قرار بود که او نزد مردم می رفت تا صدقه ای بگیرد، و طعامی برای ایوب تحصیل کند و چون گیسوانی زیبا داشت، بدو گفتند: ما طعام به تو می دهیم به شرطی که گیسوانت رابه ما بفروشی.«رحمت»از روی اضطرار و ناچاری و به منظور این که همسرش ایوب گرسنه نماند گیسوان خود را بفروخت. ایوب چون دید گیسوان همسرش بریده شده قبل از این که از جریان بپرسد سوگند خوردکه صد تازیانه به او بزند، و چون همسرش علت بریدن گیسوانش را شرح داد، ایوب(ع)در اندوهگین شد که این چه سوگندی بود که من خودم، پس خدای عز و جل به او وحی کرد: « و خذ بیدک ضغثا فاضرب به و لا تحنث /// یک مشت شاخه در دست بگیر و به او بزن تاسوگند خود را نشکسته باشی.» او نیز یک مشت شاخه که مشتمل بر صد ترکه بود گرفته چنین کرد و از عهده ی سوگند برآمد .ویا حضرت موسی(ع)وقتی که به دریا رسید نمی دانست که قرار است دریا شکافته شود ، امتش گفتند : « یا موسی رسیدیم به دریا » حضرت موسی فرمود : « نگران نباشی ، خداوندی که به من گفت این مسیر را برو ، حتما راهی برای رهایی ما پیدا می کند » و  حتما مطالعه کرده اید که به امر خداوند دریا شکافته شد و حضرت موسی(ع) و یارانش نجات پیدا کردند .

حجت الاسلام شیخ علی هاشمی با استفاده از داستان حضرت ایوب و حضرت موسی با محوریت نیروی ایمان به دوران 40 ساله انقلاب اسلامی اشاره کرد و تصریح نمود : انقلاب اسلامی ما را هم خداوند به پیروزی رسانده و بی شک این اغتشاشات نمی تواند آسیبی به آن برساند ؛ مشکلات هست و همه این را می دانیم ؛ پسر شهید اندرزگو نقل می کند  « ما اصلا فکر نمی کردیم چنین انقلابی شکل بگیرد ؛ این کارهایی که پدر من و یا دیگر یاران حضرت امام خمینی(ره) انجام می دادند یک وظیفه بود که بر عهده داشتند ، اما واقعا چنین انقلابی پس از 40 سال در حال صادر شدن به دیگر کشورها است به جز یاری خداوند نمی تواند چیز دیگری باشد . »

وی در پایان به مقایسه ی فتنه های صدر اسلام و انقلاب اسلامی اشاره کرد و در جمع بندی سخنان خود اظهار نمود : واقعا خون شهدا همیشه باعث روشنگری شده است ، در همه ی برهه های تاریخ « خون حضرت امام علی(ع) و خون حضرت امام حسین(ع) باعث شد که مرد  زنده شوند و اگر نبود خون حضرت اباعبدالله الحسین(ع) هنوز مردم در دوران جهالت اسیر بودند .و در این دوران اگر خون شهدای هشت سال جنگ تحمیلی نبود که آنها هم در راه فرهنگ عاشورا و ایثار و شهادت جان با ارزش حود را تقدیم کردند ؛ در این مملکت اسلام پا برجا نبود ؛ الان خیلی از ملت ها چشم امیدشان به ملت جمهوری اسلامی ایران است که مقاومت و مبارزه ی ما چه در جنگ تحمیلی و چه در اغتشاشات و یا مقاومت در مقابل تحریم ها و جنگ اقتصادی برای آنها یک الگو و سرمشق شده است و این غیر از معجزه هیچ چیز دیگری نمی تواند باشد .جمله ی آخر من این است که هر پیشرفتی ما داشته و یا در آینده به دست می آوریم به برکت خود شهدا و رهنمودهای حکیمانه ی مقام معظم رهبری است .

حاج ناصر پیوست مدیر مجمع اهل بیت ضمن قدردانی و تشکر از قاری قرآن و سخنران جلسه گفت :برای شادی روح این دو برادرشهید در این جلسه و همچنین در فضای مجازی از اقصی نقاط کشور در مجموع 2135151 صلوات قرائت شد .

همچون هفته های گذشته طرح زیارت نیابتی  کربلا  به قید قرعه کشی برگزار شد و «خانواده ی شهیدان غضنفر و مهدی میرولی ـ خانواده ی شهید جاویدالاثر حسن طاهرنژاد از شوش ـ خانواده ی آزاده ی سرافراز عبدالحسین چعب از شوش ـ خانواده ی مرحوم خداداد زرگوش از کوی ابوذر غفاری و خانواده ی سرهنگ پاسدار علی ظهیری» سعادت زیارت نیابتی کربلا نصیبشان شد .

شایان ذکر است صد و هفتاد و دومین آیین شهد صلوات ساعت 20 روز یکشنبه 15 دیماه  در منزل « شهید محمود عطایی» از شهدای بمباران گروه صنایع کاغذپارس  واقع در کوی ابوذرغفاری ـ انتهای خیابان امام خمینی(ره) ـ جنب مسجد امام حسین(ع) برگزار می شود .

توضیح شوش نیوز :

با توجه به ترافیک خبر خصوصا سخنرانی های بصیرت افزایی در مورد حماسه ی 9 دی ، انتشار صد و هفتاد و یکمین شهد صلوات با دو روز تأخیر انجام شده و چون این برنامه ویژه ی شهداست و در هر حال ما جز این که بگوییم «شهدا شرمنده ایم» از دست اندرکاران سلسله برنامه های شهد صلوات عذرخواهی خود را اعلام می کنم .



:: بازدید از این مطلب : 662
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به پایگاه خبری تحلیلی شوش نیوز خوش آمدید
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خبرگزاری شوش نیوز و آدرس shoushnews.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.