عضو شوید
عضویت سریع
آمار مطالب
آمار بازدیدتهیه و تنظیم ـ عباس کرم الهی
ساعت 19:30 شنبه 22 دی ماه 1397 همزمان با سالروز میلاد حضرت زینب(س) ، به همت مجمع اهل بیت شهرستان شوش ، پنجمین طرح آیه های صبر 
در منزل جانباز 70 درصد حاج ابراهیم سرویاس برگزار شد .
به گزارش شوش نیوز ؛ سرهنگ پاسدار علی ظهیری از روایتگران هشت سال دفاع مقدس ضمن عرض خیرمقدم به حاضرین در مراسم به نحوه ی برگزاری برنامه اشاره کرد و گفت : قرار ما بر این است که در هر طرح آیه های صبر یکی از پیشکسوتان هشت سال دفاع مقدس صحبت کند و این سخنرانی ها منحصر به یک نفر در کل برنامه ها نباشد و چون در زمانی که بنده فرماندهی سپاه ناحیه ی شهرستان شوش را بر عهده داشتم و حاج ابراهیم سرویاس یکی از نیروهای ما بود این را بگویم که سرویاس از یادگاران اول جبهه و جنگ می باشد و علاوه بر خودش ، برادرش هم در ریف رزمندگان مخلص و ولایی این دیار می باشند ، لذا از حسن محبی که نسبت به ما اطلاعات بیشتری دارد می خواهم که در این خصوص خاطره ای را بازگو نماید .
سپس حسن محبی خاطر نشان نمود : امشب توفیقی حاصل شده که بعد از سال ها بار دیگر از نزدیک خداوند زیارت یکی از اسوه های صبر و استقامت شهرستان شوش ، حاج ابراهیم سرویاس را به من هدیه دهد و اگه بخواهم از بزرگواری و بزرگ منشی این عزیز صحبت کنم ساعت ها هم کم است و از طرفی نه در حد من است و نه توانم که بخواهم حرفی بزنم ؛ اما وقتی که تکلیف شده باید به چهل سال قبل برگردم ؛ زمانی که من یک جوان 16 ساله بودم ؛ رفت و آمدهای این بزرگوار به بیت حجت الاسلام سید محمد کاظم دانش اولین نماینده ی شهرستان شوش در مجلس شورای اسلامی و اولین امام جمعه ی این دیدار را به یاد دارم ؛ زمانی که حرکات اولیه ی انقلاب اسلامی در شوش آغاز شده بود .
وی افزود : دوران انقلاب که سپری شد ، پناهگاه این دیدار که آن موقع بخش بود نه شهرستان ، مسجد جامع بود که توسط شهید دانش مدیریت می شد ؛ آنهایی که سنشان اقتضا می کند می دانند چون تازه انقلاب به پیروزی رسیده بود ما از نظر نیروی نظامی و انتظامی ، آنطور که باید و شاید نیروی کافی را نداشتیم و پاسگاه آنچنانی هم نبود که نظم و امنیت را بر عهده داشته باشد ، لذا کنترل بخش بر می گشت به نیروهای مردمی بود که همه گوش به فرمان سید محمد کاظم دانش بودند .
محبی در ادامه یادآور شد : آن دوران نیروهایی متشکل از « کمونیست ها ، منافقین و سایر گروه های حزبی» وجود داشت که خط و مش خاصی برای خود داشتند که الان جایگاهی در ایران ندارند و اکثرا در عراق ؛ فرانسه و یا آلبانی به سر می برند . این اشخاص درشوش به عنوان نیروهای مردمی حضور داشتند ، بصیرت حاج ابراهیم سرویاس به حدی بالا بود که درجه ی ولایتمداری اش از همین درجه ی ارزشمند جانبازی اش بالاتر بود و وقتی که متوجه شد این اشخاص خط و منشی که در پیش رو گرفته اند خط حزب الله نیست خود را از معرکه ی آنها جدا نمود ، زمانی که تشخیص حق از باطل بسیار سخت و دشوار بود ؛ همه اسحله گرفته بودند ؛ ایست و بازرسی ها انجام می شد و همه زیر یک مجموعه رهبری می شد و گاها دشمنان حضرت امام خمینی(ره) با طعنه هایی که می زدند قابل شناسایی بودند و از طرفی به دنبال پست ، مقام و جایگاه های خود ، تلاش می کردند ، آن هم در شوشی که آبستن تمام موارد بود .
این رزمنده ی دوران جنگ افزود : حاج ابراهیم سرویاس در شمال شوش در واقع با تعدادی دیگر از نیروهای مردمی حراست شوش را بر عهده داشتند ؛ تعدادی از آن منافقان که خط فکری شان اصلا به خط امام خمینی(ره) نمی خورد در کنار نیروهای مخلص انقلاب بودند به این منظور که به اهداف خود دست یابند اما با بصیرت افرادی هم چنون شهید دانش ، حاج ابراهیم سرویاس و دیگر دوستان ، تعدادی از آنها کشته شد و برخی هم همان طور که عرض کردم به عراق فرار کردند ، چون آن زمان پایگاه اصلی آنها در کشور عراق بود البته تعدای هم به توابین ملحق شدند و در این شهر دارند به زندگی خود ادامه می دهند و حاج ابراهیم سرویاس در بین این همه اشخاص ؛ خط امام خمینی(ره) از همان ابتدا انتخاب کرد و همین خط را ادامه داد .
وی افزود : بارها به گوش خود شنیدم که خیلی از آن افراد کوته فکر و منافق وقتی که حاج ابراهیم سرویاس در کنار شهید دانش قرار می گرفت و مسائل و امورات این دیار رو مورد تجزیه و تحلیل قرار می دادند ؛ طعنه های زیادی را به حاج ابراهیم می زند ؛ اما این شخصیت بزرگوار علاوه بر خود ؛ مواظب بود خیلی از دوستان به دام آنها گرفتار نشوند و آنها را با خود به خط حضرت امام خمینی(ره) کشاند .
حسن محبی در ادامه خاطر نشان نمود : شهید سید محمد کاظم دانش اطمینان زیادی به این برادر ارزشی داشت ؛ تا اینجا من از شخصیت معنوی حاج ابراهیم گفتم و این نکته را اضافه کنم که وقتی اسلحه ها را از پاسگاه ژاندارمری در زمان پیروزی انقلاب خالی کردیم ، حاج ابراهیم وقتی ژ ـ3 را دست می گرفت با آن جوانی و هیبتی که داشت ؛ وقتی که قدم می زد همه روحیه می گرفتند ، شجاعتش شبانه روزی بود نه این که فکر کنید می رفت دوساعت پست می داد بعد به خانه می رفت ، خیر بلکه به خاطر انقلاب بارها پیش آمده که تا صبح بیدار مانده است ، شب گشت و روز به امورات پرداختن و به این دلیل است که می گویم حاج ابراهیم پناهگاهی بود برای دیگر نیروهای انقلابی بود .
وی افزود : ما همه مدیون حاج ابراهیم سرویاس ، غلامعباس قلاوند و امثال این عزیزان هستیم چون حتی در دوران جنگ تحمیلی در زمانی که ما کمبود نیروی انسانی داشتیم حاج ابراهیم و غلامعباس قلاوند و دیگر عزیزان خود را به جلو رساندند، همین اشخاص شجاع بودند که مانع سقوط شوش در مقابل جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شدند که اگر شوش سقوط می کرد یقینا خوزستان سقوط می کرد . امثال حاج ابراهیم را چه کسی باید معرفی کند ؟ چه کسی مسئول است تا نسل بعد با رشادت های حاج ابراهیم و امثال ایشان در این دیار آشنا شود ؟ راهش را پیدا کنید چون ما مدیون این عزیزان هستیم ، چون حاج ابراهیم بدون این که کسی از ایشان بخواهد خودش تکلیفش را انجام داد و در مقابل نه از سفره ی انقلاب و نه از سفره جنگ ادعایی دارد ، وضعیت ظاهری ایشان را ببینید ، زندگی اش همین است که مشاهده می کنید ؛ آنهایی که دارند از سفره ی انقلاب حق خود را برمی دارند بدانند که امثال حاج ابراهیم هنوز خود را بدهکار « اسلام ، انقلاب و نظام » می دانند .حاج ابراهیم از یادگاران هشت سال دفاع مقدس و از افتخاران شهرستان شوش می باشد و در حسن ختام صحبتم به زمانی اشاره می کنم که پس از مجروحیت از بیمارستان ترخیص شد ؛ با این وضعیت که روی ویلچر نشسته است بیشتر از اشخاصی مثل من که سالم هستیم کار می کرد ؛ در واحد تبلیغات سپاه ناحیه ی شوش تکثیر و چاپ را بر به تنهایی عهده داشت آن وقت هم که به مثل امروز دستگاه ها پیشرفته نبودند لذا بر ماست که فراموشش نکنیم و همیشه یادی از ایشان داشته باشیم و جا دارد از مدیریت و اعضای مجمع اهل بیت شهرستان که بانی خیر شده و تدارک چنین نشست های ماهانه ای را برگزار می کنند قدردانی نمایم .
سپس سروان پاسدار فرحان چعب بر خلاف حسن محبی که فقط به دوران مبارزات حاج ابراهیم سرویاس در انقلاب اسلامی اشاره کرد ، به مبارزات وی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران پرداخت و گفت : وقتی که جنگ شروع شد مرحوم حاج حسن سرخه ، ناصر سرخه ، حاج ابراهیم سرویاس و اخوی اش یک گروه در روستای جریه به نام « گروه چریکی شهید مهدیه » تشکیل دادند ؛ شهید مهدیه داوری بود که نزدیک ترین نفر به دشمن بود که به شهادت رسید ؛ این گروه با سلاح هایی که از پاسگاه تحویل گرفته بودند ، ناصر سرخه که تا به این لحظه هنوز پیکرش به وطن باز نگشته است ، یک نارنجک انداز داشت و هیکلی جذاب داشت ؛ «من ، حاج عبدالرضا سرخه و عبدالحسین سرخه » وقتی به خانه ی حاج ناصر سرخه می رفتیم این نارنجک انداز را می دیدیم ؛ با یک وانت مزدا سبز رنگی که از بخشداری گرفته بود ند ؛ ده تا دوازه نفر پشت وانت می نشستند و به جبهه ی شوش می رفتند و دوباره به خانه برمی گشتند ، هر روز این کارشان بود و حاج ابراهیم سرویاس در همین جبهه ی شوش در یکی از این روزهایی که جبهه می رفتند پس از رشادت هایی که از خود به یادگار گذاشت مجروح شد و هر دوپای خود را از دست داد و با 70 درصد به درجه ی جانبازی نائل گردید و علاوه بر آن برادرش هم مجروح می شود ، حاج حسن سرخه هم در همین روز مجروح شدند و همین مجروحیت این دلاور مردان باعث شد که جوانان زیادی از همین روستای جریه به جبهه جذب شوند .
وی افزود : یکی از جوانانی که از همین روستا به جبهه رفت شهید ناجی نیسی بود که در واقع جوان ترین بسیجی گروه چریکی شهید مهدیه بود . سلاح هایی که این گروه در جبهه به دست می آوردند شبها به صورت یک نمایشگاه درروستای جریه در معرض دید جوانان قرار می گرفتند .سلاح هایی که تا آن زمان ما اصلا به چشم ندیده بودیم .
فرحان چعب در ادامه به به دوران پس از جنگ حاج ابراهیم سرویاس اشاره کرد و تصریح نمود : وقتی که من مسئول واحد تبلیغات سپاه ناحیه ی شوش بودم ، حاج ابراهیم یکی از نیروهای ما بود که زودتر از همه به محل کارش می آمد و دیرتر از همه به خانه باز می گشت ، سرهنگ پاسدار حاج علی ظهیری هم اطلاع کامل دارند ؛ به حاج ابراهیم می گفتم ، جانبازان شرایط ویژه ای دارند وقتی که نه ساعت ورود خروجی داریم چرا زودتر از همه می آیی و دیرتر از همه به خانه برمی گردی ؟ و این استادگی حاج ابراهیم به خاطر همان بود که در کنار شهید دانش درس عشق و ایستادگی را آموخته بود و من از خبرنگاران می خواهم که بیایند با این دلاور مرد مصاحبه بگیرند و گروه چریکی شهید مهدیه را به جوانان معرفی کنند .این عزیزان آیه های جنگ شوش هستند ، نگذاریم این عزیزان و دیگر دلاورمردان همانند حاج حسن محامی که با کوله باری از خاطرات گفته نشده از بین ما رفت و جوانان هم او را نشناختند از بین ما با خاطراتشان بروند ، بلکه الان زمان آن فرا رسیده که به بهانه ی همین چهلمین سال روز پیروزی انقلاب اسلامی به سراغ این عزیزان رفته و آنها را به جوانان معرفی کنیم .امروز وقتی که حاج علی به من زنگ زد خیلی خوشحال شدم و با کمال میل در این نشست حضور یافتم .
حاج عبدالعباس حسنوند ضمن تأیید گفته های فرحان چعب و قدردانی از مجمع اهل بیت به خاطر در اختیار گذاشتن این فرصت به خاطره ای از حضور در فکه اشاره کرد و گفت : ما در منطقه با نون خشک و دوغ شکم خود را سیر می کردیم و سنگر سازی ها و تحرکات نیروهای عراقی را از یک طرف و تحرکات منافقین را از طرف دیگر گزارش می دادیم اما چون بنی صدر هم رئیس جمهور بود و هم فرمانده کل قوا متأسفانه کسی توجهی به گزارش های ما نمی کرد تا این که عراق حمله خود را شروع کرد ، از یک طرف به جسر نادری حمله ور شد و از طرفی به طرف شوش در حال پیش روی بود ؛ ما به مدت 48 ساعت با همین گروه شهید مهدیه در مقابل آنها جنگیدیم و وقتی که ما توانسته بودیم چند نفر از عراقی ها را بکشیم دشمن نتوانست از جسر نادری عبور کند البته ما 12 نفر به تنهایی نبودیم بلکه تعدادی از بچه ها سپاه و ارتش نیز حضور داشتند ؛ یکی به نام سرهنگ بیرانوند وقتی با دوربین نگاه کرد گفت عراقی ها دارند به طرف شوش حمله می کنند ، ما از از جسر نادری با همین وانت مزدا به طرف شوش حرکت کردیم ؛ تیپ 3 پشت قلعه مستقر شده بود ؛ نفربری از عراق وارد کریشن(کارخانه ماسه شویی) این سوی رودخانه ی کرخه آمد که ما آن نفر بر را زدیم ، سه تا خدمه داشت که هر سه اسیر شدند ؛ آن موقع بر روی رودخانه ی کرخه در جبهه ی شوش پلی نبود و ما به خاطر این که به نیروهای عراقی ضربه بزنیم با هزار زحمت و با استفاده از طناب خود را به آن سوی رودخانه می رساندیم ؛ حاج ابراهیم سرویاس هم یکی از همین رزمندگان بود که برای دفاع از سقوط شوش هر دو پای خود را از دست داد .
و اما حاج ابراهیم سرویاس ضمن قدردانی از حاج ناصر پیوست مدیر مجمع اهل بیت و سرهنگ علی ظهیری به خاطر برگزاری این برنامه ، به درخواست حاضرین به نحوه ی مجروحیت خود پرداخت و یادآور شد : در همین سایت 4 و 5 نزدیک یادمان شهدای عملیات فتح المبین ؛ قبل از عملیات 25 فروردین 60به همراه بچه برای شناسایی رفته بودیم که نیروهای خودی عملیات را بعد از شناسایی گروه ما انجام دهند ؛ سردار صفار هم با ما بود ؛ از شیار که خارج شدیم عراقی ها ما را دیدند و شروع کردن به تیراندازی ؛ خمپاره ای مستقیم به طرف ما آماده و دو نفر از بچه ها که یکی از آنها شهرکردی بود و یکی هم همین کریم دیناروند بود و حاج حسن نیسی پشت سر ما ایستاده بودند ؛ این خمپاره منفجر شد ، آن سه نفر در دم شهید شدند و هر دوپای من هم شدیدا آسیب دیدند ؛ خمپاره مستقیم به سر آن بسیجی شهرکردی خورده بود و وقتی که من نگاه آن صحنه ی دلخراش کردم وحشت تمام وجودم را در برگرفته بود ؛ بعد از این که آتش دشمن کاهش یافت یکی از نیروها جسد تکه تکه شده ی آن شهرکردی را درون پلاستیک گذاشت .
وی در بخش پایانی خاطرات خود بنا به درخواست حاج ابراهیم سرویاس به دیدار با امام خمینی(ره) اشاره کرد و تصریح نمود : بیمارستان انقلاب بودیم ؛ عبدالرحیم رحیمی رئیس انجمن صنفی کشاورزان به همراه عده ای از بسیج عشایر به اتفاق بچه های جریه آمدند ما را از بیمارستان با خود به دیدار با امام خمینی(ره) بردند ، آن روز امام(ره) برای ما سخنرانی نکرد فقط یک ساعتی در جماران ایشان را زیارت کرده و برگشتیم و مرا در همان بیمارستان انقلاب گذاشتند و رفتند و روی تخت از سر شوق که امام را برای اولین بار از نزدیک دیده بودم گریستم و در همان حال به خواب رفتم و درد را فراموش کردم .
حاج ناصر پیوست مدیر مجمع اهل بیت در جمع بندی خاطرات مطرح شده گفت : وقتی عزیزان از همرزمان خود خاطره ای را بازگو می کنند مرا به آیه ی 25 از سوره فتح می برند که می فرماید « مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا /// محمد فرستاده خدا است و كساني كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند، پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود ميبيني، آنها همواره فضل خدا و رضاي او را ميطلبند، نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است، اين توصيف آنها در تورات است، و توصيف آنها در انجيل همانند زراعتي است كه جوانه هاي خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته، تا محكم شده، و بر پاي خود ايستاده است، و به قدري نمو و رشد كرده كه زارعان را به شگفتي وامي دارد! اين براي آن است كه كافران را به خشم آورد، خداوند كساني از آنها را كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند وعده آمرزش و اجر عظيمي داده است.»
وی افزود : زمانی که از همرزمان خود صحبت می کنند بغض آنها می ترکد اما وقتی که رو در روی با دشمن قرار می گیرند دلیرانه و شجاعانه مبارزه می کنند ؛ الحمدالله رب العالمین خداوند این خصلت را که از صفات یاران پیامبر اکرم(ص) است را در وجود رزمندگان اسلام قرار داده است .
در پایان لوح یادبودی از طرف مجمع اهل بیت به رزمنده ی هشت سال دفاع مقدس و جانباز 70 درصد شهرستان شوش حاج ابراهیم سرویاس اهدا شد و پرونده ی پنجمین طرح آیه های صبر پس از 45 دقیقه خاطرگویی با گرفتن یک عکس یادگاری بسته شد .
